سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و شیرین کاری هایم

[ و فرمود : ] مؤمن را سه ساعت است : ساعتى که در آن با پروردگارش به راز و نیاز است ، و ساعتى که در آن زندگانى خود را کارساز است ، و ساعتى که در حلال و نیکو با لذّت نفس دمساز است ، و خردمند را نسزد که جز پى سه چیز رود : زندگى را سر و سامان دادن ، یا در کار معاد گام نهادن ، یا گرفتن کام از چیزهایى غیر حرام . [نهج البلاغه]

از: علی مامان  پنج شنبه 88/8/14  ساعت 12:13 عصر  

زیارت حضرت سید علاءالدین حسین

روز شنبه 9/8/1388 از طرف مدرسه ما رو بردن زیارت حضرت سید علاءالدین حسین.

تولد امام رضا(ع) بود.

من خیلی دلم می خواست آن جا را ببینم و دیدم.

حالا خوشحالم که رفته بودم. رفتیم پهلوی ضریح سید علاءالدین حسین دوستانم یکی از آن ها که قرآن خواندن بلد نبود رفت و قرآن آورد و یکی هم که  قرآن با لهجه ی عربی بلد بود. نمی دونستم قرآن سی جزء بلد بود یا نه؟ ولی از بچه های دیگر بهتر بود. و من و فرهادیان فر و یکی از دوستام می خواستیم قرآن بخوونیم؛ ولی نذاشتن. گفتن اگه این کارو انجام بدین بعد همه می خوان بخونن.  رفتیم آنجا که قر آن نخواندیم یکی  ازبچّه هارفت و خودش را توی آینه ی دیوار آن جا نشان داد و خندید. من هم کنار او آمدم و خودم را که توی آینه داشتم می دیدم خنده ام گرفت و خوش حال شدم.   

آخر کار هم رفتیم سر مینی بوس شدیم و دوباره برگشتیم مدرسه.

 

 


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

کلاس چهارم
تابستان 1390
آموزش شنا
تجربه ی رفتن به موزه
روزانه های من
[عناوین آرشیوشده]

فهرست


16317 :کل بازدید
22 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز

اوقات شرعی


درباره خودم


من و شیرین کاری هایم

لوگوی خودم


من و شیرین کاری هایم

لوگوی دوستان






لوگوی دوستان


لینک دوستان


.: شهر عشق :.
همای سعادت
صدفم چشم به راهتم برگرد
من هیچم
جزیره صداها

اشتراک


 

فهرست موضوعی یادداشت ها


اردو . باغ فدک . تابستان . حضرت سید علاءالدین حسین . دسته گل . ژیمناستیک . قرآن .

آرشیو


آذر 1387
دی 1387
اردیبهشت 1388
آبان 1388
آذر 88

طراح قالب